

مردی به نام اوه

مردی به نام اوه در یک نگاه
:- پرفروشترین کتاب سال سوئد
- از پرفروشترینهای آمازون در سال 2016
- اولین و پرفروشترین اثر نویسنده
- رتبه یک نیویورکتایمز
- ترجمه شده به سی زبان دنیا
- فروش بیش از 600 هزار نسخه در سال اول چاپ
مردی به نام اوه
رمان «مردی به نام اُوِه» روایت زندگی پیرمردی 59 ساله است که به واسطه فوت همسرش و اخراج شدنش از کار، بهانه کافی برای اوقات تلخی و ایراد گرفتن از جزئیات و کلیات زندگی را دارد. شخصیت منزوی و گوشهگیر “اوه” در طی زندگیاش، با همسری خوشصحبت و اجتماعی کامل میشد اما پس از فوت وی، اوه باز به تنهایی عمیق خود بازگشت و حتی چند بار تصمیم به خودکشی گرفت تا بتواند در آن دنیا کنار همسرش باشد؛ اما هر بار نقشهاش به دلایل عجیب و غریب منتفی میشد.
اوه شخصیتی بسیار وسواسی به خصوص در رابطه با محلهای که در آن زندگی میکرد داشت. او هر روز سطلهای زباله محله را بررسی میکرد تا مبادا کسی زبالهها را تفکیک نکرده دور انداخته باشد؛ هر صبح پلاک ماشینهای پارک شده در پارکینگ را با لیستی که شب قبل در دفترچهاش تهیه کرده بود تطبیق میداد تا مبادا کسی ماشین مهمان در پارکینگ پارک کرده باشد! پیرامون این نظم و وسواس، چالشهای بسیاری با همسایگان خود داشت و چندان محبوب آن ها نبود. تنهایی، بدخلقی و خشم اوه با ورود یک همسایه جدید به محله دستخوش تغییر میشود. همسایهای ایرانی به نام پروانه که بهتازگی با خانوادهاش به همسایگی اوه نقل مکان کرده است و تغییرات بسیاری با حضورش رخ میدهد.
بر اساس کتاب «مردی به نام اوه» فیلمی هم با همین عنوان ساخته شده که در سال 2017 نامزد جایزه اسکار در قسمت بهترین فیلم خارجی زبان بود. فردریک بکمن نویسندهای اهل سوئد است که نوشتن را با وبلاگنویسی آغاز کرد و در ادامه «مردی به نام اوه» را بهعنوان اولین کتابش به چاپ رساند. وی در ادامه کتابهای «بریت ماری اینجا بود»، «مادربزرگ سلام رساند و گفت متأسف است»، «شهر خرس»، «مردم مشوش» و… را نیز نوشت. کتاب حاضر توسط الناز فرحناکیان ترجمه و از انتشارات نون به چاپ رسیده است.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
«دوست داشتنِ یه نفر مثه این می مونه که آدم به یه خونه اسبابکشی کنه. اولش آدم عاشق همه چیزهای جدید میشه، هر روز صبح از چیزهای جدید شگفتزده میشه که یکهو مال خودش شدهاند و مدام میترسه یکی بیاد توی خونه و بهش بگه که یه اشتباه بزرگ کرده و اصلاً نمیتوانسته پیشبینی کنه که یه روز خونه به این قشنگی داشته باشه، ولی بعد از چند سال نمای خونه خراب میشه، چوب هاش در هر گوشه و کناری ترک میخورن و آدم کمکم عاشق خرابیهای خونه میشه. آدم از همه سوراخسنبهها و چم و خمهایش خبر داره. آدم میدونه وقتی سرد میشه باید چی کار کنه که کلید توی قفل گیر نکنه، کدوم قطعههای کفپوش تاب می خوره وقتی آدم پا رویشان میگذاره و چه جوری باید در کمدهای لباس را باز کنه که صدا نده و همه اینا رازهای کوچکی هستن که دقیقاً باعث میشن حس کنی توی خونه خودت هستی.»
«مرگ مسئله عجیبی است. آدمها در کل عمرشان جوری زندگی میکنند که انگار مرگ اصلاً وجود ندارد، درصورتیکه بیشتر وقتها مهمترین دلیل زندگی است. بعضیها آنقدر زود متوجه حضور مرگ میشوند که با شور و هیجان بیشتر، با لجبازی یا با دیوانهبازی بیشتر زندگی میکنند. بعضیها باید حضور مداوم مرگ را حس کنند تا بفهمند نقطه مقابلش چیست. بعضیها آنقدر درگیرش هستند که حتی قبل از اینکه اَجلشان سر برسد، توی اتاق انتظار نشستهاند. ما از مرگ میترسیم ولی ترس واقعی بیشترمان از این است که این شتر در خانه شخص دیگری بخوابد. همیشه بزرگترین ترسمان از این است که مرگ سراغمان نیاید و در این دنیا تک و تنها بمانیم.»
مردی به نام اوه
نشر نون
فردریک بکمن
الناز فرحناکیان
سوئدی
بزرگسال
درام, کمدی (طنز), فلسفی
مدرنیسم
وزیری
371
1399
55
کاهی
شومیز
تک جلدی
9786008740490
سوئد