کتاب «رویاهای خطرناک» یک رمان کوتاه، اما خواندنی است در ژانر فانتزی و سورئال که توسط «لارن دیستفانو»، نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، برای نوجوانان نوشته شده است. این رمان در سال 2018 روانه بازار شد و توانست نظرات مقبولی از خوانندگان و منتقدان دریافت کند.
به طوری که مجله Publishers weekly درباره آن نوشت: «این داستان با رگه‌های گوتیک، هم دوست داشتنی است و هم تشویش‌آور.» از طرفی مجله kirkusreviews نیز ضمن تحسین اثر، آن را «یک ماجراجویی مهیج» توصیف کرد.
Booklist نیز کتاب را «انتخابی عالی برای طرفداران سریال چیزهای عجیب» خواند و از آن تمجید کرد. در ایران نیز این اثر توسط انتشارات پرتقال با ترجمه ممتاز «بابک علوی» به چاپ رسیده و در اختیار کودکان و نوجوانان ایرانی قرارگرفته است.
موسسه براسمر مدرسه‌ای است در اعماق یک جنگل تاریک و انبوه که حتی در تابستان بیشتر درختان آن عریان و مرده‌اند. دور تا دور مدرسه را حصار آهنی بلندی احاطه کرده‌است که تنها یک دروازه به بیرون دارد و کناراین دروازه دو مجسمه سنگی از شیاطینی با دندان‌های بلند و چنگال‌های تیز نگهبانی می‌دهند.
موسسه براسمر تقریباً به اندازه یک شهرک بزرگ است که چندین دریاچه، آبشار، تپه، کافه و یک کتابخانه دارد. درون این موسسه شگفت‌انگیز دانش‌آموزانی زندگی می‌کنند که هیچ یک عادی نیستند. هر یک از این دانش‌آموزان دارای یک ویژگی ماورایی است که او را از سایرین متمایز می‌کند. در این بین، پلام، گوئندل، آرتم و وین، چهار دوست صمیمی هستند که ویژگی منحصر‌به فردی دارند.
آنها خواب‌های مشترک می‌بینند و در خواب هایشان با هیولاها و موجودات خطرناک مبارزه می‌کنند و بر آنها پیروز می‌شوند. داستان از جایی جالب می‌شود که بچه‌ها کم کم متوجه می‌شوند که خواب‌هایشان در حال تغییر است. آنها قدرت سابق برای غلبه بر هیولاها را ندارند، گاهی اوقات سلاح‌هایشان ناپدید می‌شود و خونریزی آنها مانند قبل بهبود پیدا نمی‌کند و زخم‌هایشان به سرعت التیام نمی‌یابند.
از طرفی بچه‌ها کم کم به رئیس مدرسه نیز شک می‌کنند. کسی که سال‌ها از آنها مانند یک پدر محافظت کرده و همه بدون استثنا به او اعتماد دارند، اما دلیل واقعی او از نگه داشتن این کودکان خارق‌العاده درون این مدرسه چیست؟ موسسه رمزآلود براسمر چه رازهایی را درون خود پنهان کرده‌است؟
سبک و ژانر رمان رویاهای خطرناک
رویاهای خطرناک کتابی است در ژانر فانتزی که با خلق مکانی خیالی و شخصیت‌های خارق‌العاده، داستانی هیجان‌انگیز و پر تعلیق را ایجاد کرده است. کتاب علی رغم حجم کمش از شخصیت پردازی خوبی برخوردار است و هر یک از شخصیت‌ها پیشینه، خصوصیات اخلاقی و ویژگی‌های خاص خود را دارا هستند و روند اتفاقات در کتاب پیوسته است و می‌تواند مخاطب کودک و نوجوان را با خود همراه کند.
به نظر می‌رسد درون محتوای کتاب حفره‌هایی نیز وجود دارد که نویسنده به‌خوبی قادر به پوشاندن آنها نبوده‌است. در واقع روند کتاب در برخی نقاط ساده انگارانه و قابل پیش‌بینی است. البته ایده اولیه کتاب به شدت بدیع و تازه است و به نظر می‌رسد ایده جذاب داستان می‌تواند نقص‌های آن را جبران کند. از طرفی پایان بندی کتاب نیز قابل قبول است. اگرچه ممکن است پایان کتاب برای دسته‌ای از خوانندگان قابل پیش‌بینی باشد، اما ایراد جدی به آن وارد نیست.
رویاهای خطرناک را می‌توان به عنوان یک کتاب فانتزی کم‌حجم و جذاب و یک گزینه عالی برای نوجوانانی که هنوز آثار چندانی مطالعه نکرده‌اند و در ابتدای مسیر کتاب خوانی هستند، پیشنهاد کرد تا هم به مطالعه و کتاب‌خوانی علاقه‌مند شوند و هم از مطالعه یک اثر فانتزی و پرماجرا لذت ببرند و در عین حال از حجم کتاب هم خسته نشوند.
اگر خواننده پر و پا قرص این گونه کتاب‌ها هستید و پیش از این کتاب‌های دیگری مانند «گورستان»، «سه‌گانه سیاه دل»، «مجموعه کتاب‌های هری پاتر» و … را در این ژانر مطالعه کرده‌اید، احتمال دارد این کتاب، کمی ضعیف‌تر از انتظارات شما عمل کند.
لارن دیستفانو نویسنده ی کتاب رویاهای خطرناک
لارن دیستفانو، نویسنده کتاب رویاهای خطرناک است که در سال 1984 در نیوهاون متولد شد. او تحصیلات خود را در رشته ادبیات انگلیسی در کالج آلبرتوس مگانوس ادامه داد و اولین کتابش را در سال 2011 منتشر کرد. تصویرگری کتاب نیز با مهارت انجام شده و تداعی کننده دروازه ورودی موسسه براسمر است.
این اثر توسط انتشارات پرتقال منتشر‌شده‌است. پرتقال زیر مجموعه انتشارات خیلی سبز و یکی از فعال‌ترین ناشران در زمینه ترجمه کتاب‌های غیر فارسی زبان برای کودکان و نوجوانان است که از سال 1395 فعالیت خود را آغاز کرده و تا کنون بیش از 800 جلد کتاب به بازار عرضه کرده‌است.
ترجمه این اثر را بابک علوی مترجم آثاری چون: «اگر ما غول بودیم»، «مرداب فراموشی» و «فرزند آخرین اژدها» بر‌عهده داشته است. ترجمه کتاب به خوبی انجام شده و قسمت نامفهومی در آن به نظر نمی‌رسد.
جملات زیبای کتاب رویاهای خطرناک
بچه‌های براسمر می‌دانستند که مردم عادی چنین استعداد‌هایی ندارند، اما غیر از معلمان، خدمتکاران و مردان و زنان صورتی پوش، هیچ تصور دیگری از مردم عادی نداشتند. از دید آنها غیرعادی همان عادی بود.
به کارهایی فکر کرد که همیشه در طول روز انجام می‌داد. تمام مدت یا در زمین ورزش، مشغول مسابقه دادن با بقیه بچه‌ها بود یا سر در کتاب و مشغول مطالعه. همیشه سخت کوش و درس خوان بود، اما شاید همه این‌ها برای این بود که حواسش از اتفاقات اطراف پرت شود.
خواب نمی‌بینی. برای یادآوری به خودش از یک تا ده شمرد. فقط در بیداری می‌توانست این کار را انجام دهد. اعداد و حروف در خواب از چنگش در می‌رفتند. با احتیاط به جلو قدم برداشت. جاده در میدان بزرگ سیمانی روبروی ساختمان به انتها می‌رسید. سیمان غیرعادی بود و روی آن با خطوط سفید مثلثی کشیده بودند که یک ضلع نداشت.
انتشارات پرتقال
